یه دونه خرااااب

حرف های یه دونه خرااااب تو این دنیای خراااااااااب

یه دونه خرااااب

حرف های یه دونه خرااااب تو این دنیای خراااااااااب

معترضم

بنده اعتراض دارم ؟

کدوم موکل میتونه اعتراض منو به کرسی بنشونه ؟

عمرا اگه کسی بغیر خودم بتونه اخه اعتراضمو میخوام به کسی بکنم که نمیشه تو دادگاش کسی به جام حرف بزنه ...پس باید باز خودم افتینامو بزنم بالا ...

اخه خدا این از زندگی کردنمون که مث مرفحین بی درد نیست ، اونم از محل زندگیمون که بر مثال اینه که انداختیمون تو سیاه چال هیچ جوری هم نمیشه فرار کنی ، حداقل ای اب هوامونو یه سر و سامون میدادی خو ...

چند روزه هم که انگار شوخیت گرفته . یه لحظه هواش هوای بارونیه و بوی بارون میاد دودیقه بعدش باد و گرد و خاکه بعدشم دوباره بی خیال میشی میزنی کانال بعدی ،اب و هوای بدون باد و خاک همراه با کمی رطوبت ...

امشب هم که کلا زدی تو فاز شرجی و حالا حال کو کی حال کو ...اره؟

کلا انگار  ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند          /          که حالی بدهند و ز خاطر نبریم  ...

 

خدا وکیلی  اقا خدا  ای چه اوضاعیه ؟ بابا دهنمون سرویس شد . خو بیا و بعد یه مدت یه حالی هم به ما بده و هوا رو بکیفون به ما ....

همه جا یا بارونه یا برف ما هنوز گرفتاریم . چه بدبختی داریم ها !!!!!!!!!!

 

بخشنده باش اما زیاده روی نکن ، در زندگی حسابگر باش اما سخت گیر مباش.

حضرت علی (ع)

 

 

بن نوشت:

 

1-     افتین = استین

2-   بنده به هیچ عنوان قصد بی احترامی خدمت حضرت خدا نداشتم و داشتم کمی درد و دل مینمودم یه وقت بی احترامی تلقی نشود . ما چاکرتم هستیم ...

3-      و دیگر سلامتی ........

نظرات 9 + ارسال نظر
فـ ـرزاد کـ ـافـ ـه چـ ـی چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 03:49 http://cafe40cheragh.blogsky.com

اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول

میگم تو که یه چشمت پریده ؟ ایا خدا وند عالم ایتی سالم تر از این نداشت بفرسته رو زمین ؟

فـ ـرزاد کـ ـافـ ـه چـ ـی چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 03:50 http://cafe40cheragh.blogsky.com

حضرت آیت الله عظما کافه چی! خلیفه خدا بر روی زمین هستم! امرتون؟
ها ؟ همینه که هست. به تو چه؟! دلم میخواد هوارو گرم کنم. دلم نخواست سرد میکنم. خودم آفریدم خودم هم اداره اش میکنم. به تو چه حالا!؟

چی چی همینه که هست ؟ دیگه شورش در اومده
اصلا اگه جرات داری بیا نزدیک بینم اونموقع هم میگی خلیفه خدا رو زمینی ؟
یه بار دیگه حرف مفت زدی خلیفه خدا روی زمین رو باید تو انبار اسقاطی ها جمع کرد

مونا چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 11:02 http://raghse-mah.blogfa.com

با عرض سیلام

مگر کولر و پنکه در عصر حاضر اختراع نشده اند؟؟؟

اگر بلی ؛که هیچ ولی اگر نچ که بنده یه راهکار بسیار بسیار بسیار...مفید دارم

شوما یه ورق کاغذ لزوما A4 برمیدارین یه تا ازاین ور یه تا ازون ور میزنی میگیری در دست مبارک و به جای غر زدن خودت رو باد میزنی

با عرض جواب
کولر برا تو خونس بیرون رو چیکا کنم
خب اصلا چی میشد هوا خوب بود که نیازی به کولر نبود مث شهر کرد سنندج و الی ماشا...

یادش بخیر دبستان زیاد از اینا درست میکردیم

بهاره چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 11:49 http://www.pashe-koori.blogsky.com

اگه تو اعتراض داری من تا الان باید 7 تا کفن ازم پوسیده شده باشه...

مگه شما اهل کدوم دیاری ...
جواب میدی یا بیام وبت رو بترکونم ...

الی چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 12:31 http://elinaz23.blogfa.com

سلام
با اجازه بزرگترا بله به شرط حضور همیشگی.. ( ایکن عروسی با لپای گلی..)

خب خدا رو شکر یه عروس پیدا شد که مهریه نمیخواد ...
علیک سلام

نیلوفر چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 12:51 http://hamechiznevis.blogsky.com

سلام
ای وای من که دوباره دیر امدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!شرمنده
چند مدت پیش شیراز هم دو سه روز ابری بود ولی بارون نمی بارید
خدا خودش می دونه داره چیکار می کنه تو کاراش دخالت نکن عزیز جان یکدفعه دیدی بد تر شدااااااااااااااااااااااااااااا!حالا خود دانی!!
توهم شعر نوشتی؟؟؟؟؟؟!!!!!

سلام
چون نیلوفر خودمی میبخشمت ولی تکرار شد.... بازم میبخشمت بالاخره بزرگیست و بخشش
به به شیراز ... اگه قسمت شد یه سر میزتم شیراز اول مهر اینا
دخالت نیست اگه عادت کنیم به کم خواهی خدا هم همونقد بهمون میده ... گرفتی منظورمو...
سیاوش شاعر میشود

دودو چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 13:19 http://doudou.blogsky.com

چی چی می گویید؟؟؟کجا برف و باران است به جز اردیبل؟ها؟

همه جا همین اش و همین کاسه ایست که در حوالی شوماست...


ناشکری نفرمایید که دیروز یه چی در تلویزیون دیدیم و چارشاخ ماندیم درجا

لذا مادرمان کلی جوانان بیکار مملکت را تیکه اید(تیکه انداخت همی!) که برن ازینها یاد بگیرند.


اری...بروید خدارا شکر کنید...

میشه الان هویتتو مشخص کنی . بچه اردبیلی یا الان به اردبیل اعتراض نمودندی ...؟
نه به جان خودم اطراف ما ای چند روزه همش خبر بارون میاد
میشه بفرمایید چه دیدید و مادرتان به ما جوانان چه تیکه ای انداختند؟
شکر خدا جای خودش ولی من هنوز معترضم

الی چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 16:41 http://elinaz23.blogfa.com

به خدا...
دیروز هوا به اون خوبی و خنکی بودااا امروز که ما بیرون کار داشتیم و دنبال بدبختی بودیم.. زد و از اسمونش اتیش بارید.. بابا به ما رحم نمیکنی به این روزه دارا رحم کن.. گناه دارن

علیک
والله! یه رحمی بکن

دودو پنج‌شنبه 28 مرداد 1389 ساعت 20:44 http://doudou.blogsky.com

نخیر ما اصلیتمان اردبیلی نیست اما اگر اخبار را ملاحظه کنید شوما هم از اب و هوا با خبر می گردید همی!

هیچی بابا...داش نشون میداد تو جنوب این جوونا یمثل پنجه افتاب!!!زیر افتاب داغ داشتن سنگ خورد می کردن و از کوه تیکه سنگ می کندن برای اینکه ببرن تو کارخونه نمی دونم باش چیکار کنن...اهان نه....ببرن باش پل درس کنن

شوما به خودت نگیر...مامان جانمان برای جوانان الاف و بیکار این دوره زمونه گفتند.

یه لحظه فک کردم ترکی
جنوبی ها زودتر میوفتن تو کار و کاسبی اخه زودتر مرد میشن . سندش هم موجوده اگه باور نمیفرمایی
من بیکار نیستم که بخودم بگیرم دودوی عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد