یه دونه خرااااب

حرف های یه دونه خرااااب تو این دنیای خراااااااااب

یه دونه خرااااب

حرف های یه دونه خرااااب تو این دنیای خراااااااااب

اومدن و رفتن

 

یه سوال دارم ؟نمیدونم  ازخودم یا خدا جان محترم

 

اصولا ما ادما واسه چی زندگی میکنیم ، واسه چی متولد میشویم ؟

واسه چی بزرگ و بزرگتر میشیم ؟

 

واسه چی سنمون میره بالا ،اصلا چرا زندگی میکنیم ؟

اصلا چرا زندگی کنیم اگه قراره بی هدف باشه و موقع مرگمون که رسید ندونیم واسه چی اومدیم و رفتیم .

شاید اصلا موقعی که پدر و مادرامون خواستن یه بچه داشته باشن ،فقط خواستن اونا هم مثل بقیه چند تا بچه دور و ورشون باشه و هیچ هدفی واسه بوجود اوردنش نداشتن...

 

موقعی که سنمون میره بالا ویا یکی از اطرافیانمون فوت میکنه یه لحظه به خودمون میایم و میگیم تا حالا که زندگی کردی به کجا رسیدی ،اصلا چه سودی بردی از این زندگی تکراری و مسخره ، یه لحظه میری تو فکر که ای خدااااااااااا تا حالا چیکار کردم ؟،من که از دنیا عقبم ،از این به بعد چیکار کنم ؟زندگیم داره بطور شدید مسخره میره جلو*خیلیــــــــــــــــــــــــ شدید  مسخره*

 

ظهر تا حالا موندم که تا حالا چیکار کردم بجز گذروندن وقت ؟چیکـــــــــار؟

تا حالا شده این سوالو از خودتون کنید؟

من موندم تو کار این روزگار، متولد میشی ، بعدش بزرگ میشی میفتی تو سختی ها و مشکلات و دوندگی و کوفت و زهر مار واسه ...بعدشم فرتی میمیری!!!!!

کلا نمیدونی چیشد؟

 

باعث این پستم و این سوالا مرگ بابا بزرگم بود ...

 

اگه کفر نباشه میخوام بگم خدا این خلقتت واسه چی بود؟؟؟؟؟؟؟

گرچه جوابمو نمیده ، هیچوقت نداده و نمیده

با وجود اینکه کم محلی میکنه و چشم انتظار یه دفعه جواب دادن میذارتم ، دوسش دارم.

نظرات 13 + ارسال نظر
خاطرات یک آتشنشان سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 21:35 http://firemanney.blogsky.com/

هدف از آفرینش تکامل انسان و مشمول فیض الهی شدن است . شرح بیشتر در تفسیر نمونه، جلد 22، ذیل آیۀ شریفه 56 ذاریات (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) نوشته شده است به این کتاب مراجعه کنید
-----------------------------------------------
خوشحال میشم دفتر خاطراتم رو برگ بزنین
حضور سبزتان را پاس میدارم
آبتین

اخه قربون اون قد و بالات بشن ، از اون ترم قربون اون افرینشش بشم نمیشد ما رو از این مراحل تکامل عفو بفرمایند... ما میخوایم یه مدت ترن اف شیم از این تکامل ولی...
ممنون بابت راهنماییت
به دفتر خاطراتت هم سر زدم ولی فک کنم دفتر خاطرات شخصیه چرا شما در معرض عموم گذاشتی ؟؟
خوشمان امد شما هم سبز سبزتان میشود اقا ابتین
بازم سر بزن و منورمان کنید

فرزاد کافه چی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 01:58 http://cafepechpech.blogsky.com

والا منم تو جواب این سوالات موندم. ÷س انتظار نداشته باش چیزی رو که خودم گرفتارش رو حل کنم :|
:.
بابابزرگت فوت کردن؟ خدا بیامورزش...

نه عزیز دلم از این انتظارا ازت ندارم زیاد خودتو اذیت نکن ...
ولی خدایی خیلی ذهنمو مشغول کرده این مسئله اگه بودی با هم دو کلوم اختلاط میکردیم شاید یه ذره جواب مگرفتیم...

ممنون خدا رفتگان شما و جمع حاضر رو هم عاقبت به خیر کنه

نیلوفر چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 06:48 http://hamechiznevis.blogsky.com

سلام
تسلیت می گم از دست دادن یه عزیز از هر چیزی تو زتدگی سخت تره.
زندگی همینه با هم ی چیزهایی که نوشتی موافقم
و البته اینو هم زیاد از خودم می پرسم تا حالا چیکار کردم بجز گذروندن وقت ؟؟؟؟؟
هیچ کار

سلام
ممنونم از لطف بیشمار شما ایشا... پاینده باشی
خوبه که پرسیدی همین پرسیدن هم خودش تاثیر داره

جوووون چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 17:33 http://joooon.blogsky.com

سلام رفیق
من چند سال پیش درگیر این سوالات شدم اساسی
حسابی قاطی کرده بودم
خیلی به جایی نرسیدم و جواب کاملی نگرفتم اما یه چیزهایی فهمیدم و یه چیزهایی رو هم گذاشتم تو برنامه که بفهمم و بعضی چیز ها رو هم بی خیال شدم
اون موقع ها به بابا مامانم هم گیر میدادم و حسابی بارشون کردم...
مراقب باش اگه بچه دار شدی بلد باشی بعدا چه جوری جوابش رو بدی و هدف براش تعریف کنی...نه از این هدف تخمی ها که برای ما تععین کردند
پیشنهاد میکنم این سوالات رو از هر کسی نپرسی چون تجربه کردم که گمراهت میکنند
کتاب بخون و قرآن...با انسان هایی که حالیشونه و میدونند چه خبره مشورت کن و خودت هم حسابی فکر کن
نکنه ۸۰ سالت بشه و ببینی هیچ غلطی نکردی ها
الان وقتشه که خودت رو بسازی...شاید یه کم هم دیر شده
خیلی هم گیر نده که مثل اون وقت های من قاطی کنی
اگه پیش هم بودیم کلی برات فک میزدم...خودم هم چیزی حالیم نیست

سلام بر دوست خوب و عزیزم که هنوز خدا توفیق نداده از نزدیک لپشو ماچ کنم
قاطی رو باهات موافقم
به والدین محترم هم گیر میدی بی ادب ؟؟
والا فعلا خیال زن گرفتن ندارم چه رسد به بچه*کی میره این همه راه رو *
ممنون از پیشنهادت خوب پیشنهادی بود خووووووووب
با قران و کتابت هم موافقم ولی بعضی مواقع همین قران هم چیزی ازش حالیم نمیشه
ما سنمون به 80نمیکشه که اونوقت ببینیم غلطی کردیم یا نه. باید زود دست به کار شیم
والا همه به ما گیر میدن ولی من به کسی یا چیزی زیاد گیر نمیدم نمیدم نمیدم
منتظر دیدار شوووووما سیاوش خان اعظم
نه بابا شکسته نفسی نکن خیلی هم چیز بارته ،باورکن

مارال چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 23:29 http://www.nzizo.blogfa.com

سلام این سوالیه که من 1 ساله که دارم از خودم می پرسم!
اما هنوز به جوابی نرسیدم!

بپرس عزیزم بپرس
اگه به جایی رسیدی حتما منو هم مطلع کن ممنون پیش پیش
هنوزم وقت هست واسه پرس و جو

بهاره پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 10:57 http://www.kuche-ali-chap.blogsky.com

والا من که تا حالا جرات نکردم رک و راست باهاش حرف بزنم.اما فکر کنم از درد بیکاری ما را آفریده.

نترس عزیز دل بابا
بخودش قسم خیلی راحت میشه باهاش حرف زد خیلی راحت تر و صاف و پاک تر میشه همه چیزی که تو دلته سوال کنی
هر چی داری بریز رو دایره و بگو بهش ُباور کن کاریت نداره .من تضمین میکنم *البته بی ادبی نکنی ها اونوقت دیگه هیچ مسئولیتی قبول نمیکنم
امضاء:خلیفت الله روی زمین*

مارال پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 14:26 http://www.nzizo.blogfa.com

سلام!
ممنون! که اوومدی عسیسم!
باچه اینقد میژرسم تا به جوابم برسم!

خواهش تقدیم تو باد
افرین بژرس=بپرس

مارال پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 14:30

منظورم میپرسم بود!

منظورتان رادریافتیدیم
کربان شما
منظورمان قربان شما بود . گرفتی که؟؟

نیلوفر جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 06:47 http://hamechiznevis.blogsky.com

سلام
با اجازه من لینکت کردم اگه دوست داشتی تو هم بلینک منو!

شما را به لینکدانی خود افزودیم

خاطرات یک آتشنشان جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 09:47 http://firemanney.blogsky.com/

سلام
ممنونم که درفتر خاطراتم رو برگ میزنین
در رابطه با خاطرات باید بگم که اونقدری که فکر می کنین شخصی نیست
خاطرات عملیاتی و خاطرات تدریسمه و یک کمی هم خاطرات روزانه

موفق باشی دوست من
آبتین

خواهش میپراکنیم
شما هم بیشتر سر بزنین خوشحال مینمایید ما را

alone-boy جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 12:36 http://home-alone.blogsky.com

متولد میشیم که زندگی کنیم و زندگی میکنیم که بمیریم...
برای بعضی ها کاملا بی هدف و برا بعضی ها هدف دار
به خونه ی تنهایی من هم سری بزن.خوشحال میشم.

خوش اومدی
ببین سوال من هم همینه اصلا چرا متولد شیم که بعدش بخوایم بمیریم ؟
هدف.چیزی که ذهنمو مشغول کرده
میایم خدمتتون
شما هم بیشتر ما رو منور کنید

مارال جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 18:58 http://www.nzizo.blogfa.com

ای بابا ...
ولی خوچم میاد با جنبه ای!
ممنون از حضور گرمتون دوس جونی!
من اسمت نمیدونم!

ای بابا بزرگ ...
خواهش تقدیم شما دو دستی
سیاوش اسممه

رسمی چهارشنبه 2 تیر 1389 ساعت 18:36 http://sms12.tk

سلام منم لینکوندمت بلینکون منو.................بگیر منو...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد