یه دونه خرااااب

حرف های یه دونه خرااااب تو این دنیای خراااااااااب

یه دونه خرااااب

حرف های یه دونه خرااااب تو این دنیای خراااااااااب

...


دوس دارم بنویسم

نمیدونم چرا ولی دوس دارم از دوست هام ، عشق هام ، از نحوه زندگی از اخلاقام و... بنویـــــــــــــــــسم

 

دوست  : اما از هر چه که بگیم سخن از  دوست خوشتر است . اگه اطرافیامو بخوام بگم باید به چند دسته رفیق، دوست و اشنا تقسیم بندی کنم

رفیق: رفقا چند تایی بیشتر نیستن اخه بنظرم رفیق اونه که میتونی با اطمینان همه چیزتو  بهش بگی که خب صد درصد این جور ادما خیلی کمتر دور و بر ادم هست و اگه بخوام اسم ببرم میتونم مسعود *کسی که از طفولیت با هم بودیم و خاطرات  شیرین و تلخ بسیاری رو با هم پشت سر گذاشتیم  * ، فرزاد کافه چی خودمون_عالی جنابی که چندین ساله شدن جزء رفقای با حال و اصولا خیلی با هم حال میکنیم وقتی با همیم _ صادق _ایشون هم دوست با مرامیه و اولین قلیونی که کشیدم با قلیون اختصاصی ایشون بود و البته با همراهی فرزاد کافه چی _

نمیدونم چرا ولی یه جور احساس میکنم که اقا حسین "یه جوون روغنی" هم رفیقمه با وجود اینکه حتی از نزدیک هم ندیدمش و از طریق فرزاد جان باهاش اشنا شدم و ایشا.. چند روز دیگه از نزدیک زیارتش میکنم

دیگه کسی نیست ...

دوست و اشنا : دوست و اشنا که زیاد هست تا دلم و دلتون بخواد البته ارزش دوست بیشتر از اشنا ...

 

عشق  : مدتیه داریم با دوران خوش مجردی زندگی میگذرونیم ...

واسه هر کسی یه دوران خاصیه واسه منم دورانش اومد و رفت .

شما کسی سراغ ندارین میخوام برم خواستگاری ،نیتم خیره باور کنید ....

شوخی کردم گفتم عشق هام ها یه وقت واسم صفحه نذارید بگید طرف عجب ...

 

زندگی  : خب منم مث خیلی از ادم ها زندگی معمولی دارم  . سعی میکنم تا جایی که میتونم  هر جور دوس دارم  زندگی کنم ، البته به این معنی نیست که باعث ازار دیگران بشه ها ...

سعی میکنم تا جایی که ممکنه جلو ناراحتی وایسم و شاد  زندگی کنم چون دنیا ارزشش رو نداره.

بیشتر مواقع اخلاقم با دیگران خوبه یعنی سعی میکنم کسی رو از خودم ناراحت نکنم جوری که وقتی اخلاقم حتی یه ذره سگی میشه فورا اطرافیام میفهمن و شروع میکنن که چته امروز ،چرا اخلاقت اینطوری شده ،    و و و

 

ممکنه بگی اینا رو گفتم که چی بشه ؟

هیچ قصد خاصی نداشتم فقط دوس داشتم تو وبم بنویسمشون ،چراشو هم خودم نمیدونم .

بابا . بابایی . پاپا . بابی . باب . با .ب

تولد مظهر مردانگی امام علی (ع) مبارک .

 

نوبتی هم که باشه نوبت پدر عزیزه که در موردش چند کلوم بحرفیم...

معمولا هر وقت بیاد پدر میوفتیم اولین چیزی که به ذهنمون میرسه اینه که بنیه مالی خونه رو تامین میکنه ولی الان نمیخوان درباره پول دراوردن و این که ما تا یه حدی به خاطر پول به پدرمون وابسته ایم حرف بزنم ...

پدر: در مورد بابای خودم که باید بگم بیش از خیلی  دوسش دارم در موردش هم نمیدونم چی باید بگم جز زحمت هایی که بی دریغ واسم کشیده و مهربونیایی که در اوج خستگی و فشاری که رو خودش بوده ازم دریغ نکرده .

پدر یعنی کسی که اولویت اولش تو زندگیش راحتی زن و بچه هاشه .

کسی که تمام مبنای زندگیش خوشی خونوادشه و اینکه همیشه دوس  داره بچه هاش خندون باشن .

پدر-مرد-: یعنی کسی که وقتی از سر کار میاد خونه تمام خستگی ناشی از کار رو بذاره پشت در خونه و بعدش بیاد داخل . این حرفمو برا اولین بار از بابام شنیدم که داشت به داداشم میگفت و من همیشه تو ذهنم موند.

نمیدونم چرا ولی من که روم نمیشه مستقیم به بابام بگم  روزت مبارک و هدیه براش بخرم گرچه بدون ای چیزا هم ذره ای از محبتش کم نمیشه .حالا واسش یه سمس میدم ....خب روم نمیشه دیگه چیکار کنم به مادرم راحت گفتم ولی بابا ...خب پسرا با مادر جونشون راحت ترن دیگه ...

من که تو خونه بخوام صداش کنم میگم بایی شما چی میگید؟؟؟

همیشه از خدا خواستم همیشه سالم باشه و سایه اش بالای سرم .

اگه باهاش یه ذره مشکل پیدا کردی همین حالا برو روشو بوس کن و معذرت خواهی کن همین حالاااااااااااا.شاید دیر بشه ها.

ممکنه بعضی مواقع احساس کنی که داره اذیتت میکنه ولی بخدا اون چیزایی میدونه که تو نمیدونی ودلیل خاص خودشو داره واسه خودش و مطمئن باش خوبی ما رو میخوان پس اصلا ازشون دلگیر نشین.

همینجا هم همه پدرایی که در قید حیات نیستن خدا رحمت کنه .

 

خیلی نوکرتم و اونقد که خودت نمیدونی دوست دارم .

روزتـــــــــــــــــ مبارک

زنده ایم


شرمنده یه مدت مشغول دروس محترمه و مزخرف هستیم .

یه مقدار سرم ازاد شد از درس ومیام خدمت همتون.

فقط  خواستم یه حاضری زده باشم و بگم زنده ام به لطف پروردگار جان محترم ...

همین دیگه!!!!!